سعید لشکری معاون راهبری استانهای حوزه هنری انقلاب اسلامی در ادامه نشست گفت: توجه به هنر انقلاب در سراسر کشور برای ما اهمیت دارد. امروز حوزه هنری اصفهان پایگاه جدی برای ما است، هنر در اصفهان از موسیقی و معماری گرفته تا دیگر هنرها مثل تجسمی چشمگیر است، به طوری که اصفهان و هنر به هم آمیخته اند. طراحی جایزه ملی داستان و بازآفرینی که در اصفهان اتفاق افتاد به ریشه قدیمی خود بازمی گردد.
وی با بیان اینکه در مساله فراتهران روایت مهم بود، به روایت اشاره کرد و گفت: روایت قلب این حرکت بود. حوزه هنری خود را مکلف به روایت میداند، روایتی که چند قید دارد؛ هویت انقلاب اسلامی قید اول روایت است. ما پایگاه تاریخ شفاهی هستیم و حوزه و سوره مهر افتخارش این است که سعی کردیم روایت را علاوه بر تاریخ شفاهی، پیش ببریم. در نهایت در فراتهران دنبال ضرب مسئله روایت در عرصه داستان هستیم.
میلاد عرفان پور مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری که از دیگر سخنرانان این مراسم بود گفت: در دوره اخیر شاهد تحولاتی در حوزه هنری هستیم که در فعالیتهای مختلف حوزه خودش را نشان داده است. این نهضت در مراکز تخصصی و استانها نیز جریان دارد. مساله فراتهران در حوزه هنری درخشش پیدا کرده و جلوات آن را در برنامههای مختلف کشور میبینیم. اگر بنا باشد در حوزه ادبیات داستانی تحولی اتفاق بیفتد، لزوماً بنا نیست تهران متولی باشد، ابراز خرسندی میکنیم این تحول به سکان داری، مدیریت و سیاستگذاری استانها پیش برود. سمنان متولی نشست مدرسه روایت در سطح ملی شده است. بسیاری از هنرمندان انقلاب برآمده از شهرستانها هستند، استانها بار انقلاب را به دوش می کشند و تهران یکی از این استانها است. قرار است در این جشنواره بازآفرینی مورد نظر باشد. رمان و داستان و روایتی که به بازآفرینی متون کهن و شاخص بپردازد، این اتفاق نو و ویژه ای است که از دیگر اتفاقات آن را متمایز میکند.
الهام زارع زاده دبیر اجرایی جایزه گفت: انواع هنرها میتوانند زمینه داستان بازآفرینی باشند، امیدواریم هنرمندان بتوانند جریان سازی درستی در این زمینه کنند. در این جایزه ملی دو دسته فعالیت طراحی شده، یک دسته فعالیت رقابتی و دسته دیگر فعالیت ترویجی است. بخش رقابتی تمرکزش بر تولید داستان در پنج بخش رمان، داستان کوتاه، داستان کوتاه کوتاه، جستارنویسی و طرح داستان است که این بخش از امروز آغاز میشود تا تیرماه ادامه دارد و اختتامیه آن در پاییز ۱۴۰۳ برگزار میشود. یک بخش هم نیز به حمایت از طرحهای داستانی اختصاص دارد که معمولاً در راستای حمایت و تولید اثر است. همچنین بخش ترویجی دو گروه کارگاه دارد، کارگاههای داستانی که در استانها برگزار میشود و کارگاههای علمی هم در اصفهان برپا میشود. هر کارگاه با هدایت یکی از داستان نویسان مطرح برگزار میشود.
مشاور علمی جایزه ملی داستان و بازآفرینی گفت: مظلومیت غزه با هیچ چیز جز روایت هنرمند نشان داده نمیشود. این کنش و جنایت توسط هنرمند باید حتما به روایت تبدیل شود.
عباسی در ادامه گفت: پوستر جشنواره جایزه ملی داستان و بازآفرینی با جشنواره داستان و بازآفرینی همراه است و با موضوع جایزه نزدیکی دارد. همه چیز روایت است. مظلومیت غزه با هیچ چیز جز روایت هنرمند نشان داده نمیشود. این کنش و جنایت توسط هنرمند باید حتماً به روایت تبدیل شود.
وی افزود: بازآفرینی به معنی کشف کنش یا سخن آغازین است، این آغاز برای خداست. تکرار و خلق دوباره از یک کنش و سخن آغازین از طرف هنرمند به شرط اینکه نسبت به کنش آگاه باشد، معنی دیگر بازآفرینی است. یک ایرانی حتماً باید هویت را در روایتش مشخص کند، اگر در یک اثر هنری در هر قالبی ردپای هویت ملی ایرانی اسلامی نباشد، نمیتوان آن را شاهکار ادبی نامید چرا که نویسنده باید تجربه زیسته خود و خرد جمعی جامعه را در اثرش نشان دهد. اگر در اثر هنرمندی ردپای هویت ملی ایرانی اسلامی نباشد به عنوان نقاد نمیتوانم آن را شاهکار ادبی بنامم.
به گزارش پایگاه خبری اقتصادآرا ،پرستیژ را میتوان به این صورت تعریف کرد؛ نوعی قدرت که توسط یک فرد، یک اثر هنری یا یک ایده بر ذهن ما اعمال میشود و این قدرت را دارد که تواناییهای انتقادی ما را تا حدودی از بین ببرد و ما را پر از شگفتی و احترام کند. پرستیژ، پایه و اساس همه اقتدارها است؛ چه مذهبی، چه سیاسی و چه اجتماعی.
پرستیژ اکتسابی و شخصی
پرستیژ را میتوان به دو نوع اصلی تقسیم کرد: پرستیژ اکتسابی و پرستیژ شخصی. پرستیژ اکتسابی از عواملی مانند نام، ثروت و شهرت به وجود میآید که بر فرد تأثیر میگذارد. این شکل از پرستیژ میتواند مستقل از ویژگیهای شخصی یک فرد وجود داشته باشد. بهعنوان مثال، سربازی با لباس نظامی خودبهخود، پرستیژ دارد، حتی اگر ارزش شخصی او آنقدر بالا نباشد.
از سوی دیگر، پرستیژ شخصی یک ویژگی متمایز است که افراد خاصی از آن برخوردارند و قدرتیست که آنها را قادر میسازد تا بدون توجه به موقعیت اجتماعی یا ابزار متعارف سلطه، باعث شیفتگی اطرافیان خود شوند. رهبران بزرگ در طول تاریخ، مانند بودا و ناپلئون، از این شکل از پرستیژ شخصی برخوردار بودهاند که در به قدرت رسیدن و نفوذ آنها مؤثر بوده است.
تأثیر پرستیژ
پرستیژ، فراتر از افراد است و نظرات، آثار ادبی و هنری و سایر پدیدههای فرهنگی را در بر میگیرد. در این موارد، پرستیژ اغلب از تکرار زیاد و پذیرش بیچون و چرای قضاوتهای همیشگی ناشی میشود. تاریخ، بهویژه، مملو از نمونههایی است که در آن نظرات و خلاقیتهای هنری از طریق تکرار اعتبار مییابند، حتی اگر ارزش آنها مورد تردید باشد. قدرت پرستیژ در توانایی آن بر شکل دادن به ادراکات و باورهای ما نهفته است. جامعه و افراد به عقاید از پیش تعیین شده در موضوعات مختلف، نیاز دارند و محبوبیت این عقاید به جای صحت یا درستی آنها به اعتبار آنها بستگی دارد. بنابراین، پرستیژ به عنصر اساسی متقاعدسازی تبدیل میشود و یک نسل کامل را به سمت شیوههای خاص تفکر و بیان سوق میدهد.
پیدایش و فرسایش پرستیژ
موفقیت اغلب عامل مهمی در به وجود آمدن پرستیژ است. دستیابی به اهداف و شناخت، خودبهخود اقتدار میبخشد و هرگونه شک و تردید را از بین میبرد. برای مثال سازمانها بهواسطه موفقیتهایی که بهدست میآورند، در میان جوامع اعتبار دارند، سازمانهای بزرگی مانند گروه وطنزرین از جمله این سازمانهاست که به دلیل سابقه طولانی و کارآفرینی گسترده در کشور، میان جوامع اعتبار و پرستیژ کسب کرده است.
پرستیژ ممکن است زودگذر باشد و بهشدت مستعد فرسایش است. ناپدید شدن موفقیت یا ایجاد شک و تردید میتواند بهسرعت اعتبار را تضعیف کند.
نتیجه
پرستیژ نیرویی است که در تمام جنبههای جامعه انسانی نفوذ میکند، بر باورهای ما تأثیر میگذارد، ادراک ما را شکل میدهد و اعمال ما را هدایت میکند.
درک پویایی پرستیژ برای درک مکانیسمهای نفوذ و متقاعدسازی که جهان ما را شکل میدهد، ضروری است. با شناخت نقش پرستیژ و بررسی انتقادی تأثیرات آن، میتوانیم آگاهی عمیقتری نسبت به نیروهای حاکم بر آگاهی جمعی خود ایجاد کنیم. این به ما اجازه میدهد تا اعتبار ایدهها و افرادی را که ممکن است بر اساس اعتبار و نه شایستگی یا حقیقت، تأثیر نامناسبی داشته باشند، زیر سؤال ببریم.
در نتیجه، مفهوم پرستیژ قدرت بسیار زیادی بر ذهن و جامعه ما دارد. خواه اکتسابی یا شخصی، پرستیژ توانایی شکل دادن به باورهای ما، تأثیرگذاری بر اعمال ما و تعیین مسیر آگاهی جمعی را دارد. با این حال، ضروری است که با یک ذهنیت انتقادی به پرستیژ نزدیک شویم و منبع و اعتبار تأثیری که دارد را زیر سؤال ببریم. با پرورش فرهنگ تشخیص، ارج نهادن به دستاوردهای واقعی و ترویج تفکر انتقادی از طریق آموزش، میتوانیم از چشمانداز پیچیده پرستیژ عبور کنیم و اطمینان حاصل کنیم که باورها و اعمال ما بر اساس شایستگی و محتوای واقعی به جای تحسین سطحی هدایت میشوند. تنها در این صورت است که می توانیم از قدرت پرستیژ برای تغییرات مثبت و پیشرفت در جوامع خود استفاده کنیم.
سازمانها و شرکتها از عوامل فیزیکی مانند ساختمان و محیط کاری و یا نوع پوشش برای ایجاد پرستیژ کمک میگیرند، اما در کنار این عوامل باید در نظر داشت که موفقیتهایی که سازمانها کسب میکنند، تاثیر زیادی بر پرستیژ آن سازمان دارد. گروه وطنزرین از آن دسته سازمانهاییست که علاوه بر توجه به ایجاد یک محیط کاری حرفهای هم از نظر فیزیکی و هم از نظر رفتاری، بر دستیابی به اهداف و رسیدن به موفقیتها، تمرکز دارد و بررسی پرستیژ این سازمان حتی با نگاه انتقادی، قابل قبول است.